پاورپوینت مینیمالیست و ساده گرایی در معماری
مقدمه و تعریف مینیمالیسم
ساده گرایی یا مینیمالیسم یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش های ساده وخالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. سادگی موضوعات و بیان آنها به فرم خاص مثل اشکال هندسی مشخصه ی این سبک است.و مینیمالیسم را عموما جنبشی در مخالف با اکسپرسیونیسم انتزاعی می دانند، جنبشی که بر هنر دهه ۵۰ حکمفرما بود.
مینیمالیسم جنبشی در اشکال مختلف هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی است، که در آن به افشای ماهیت یا هویت موضوع از طریق از بین بردن تمام اشکال، رنگها، فرمهای غیر ضروری، از ویژگی ها یا مفاهیم این هنر است.
دانلود پروژه مبانی نظری معماری,مقاله مینیمالیسم در معماری,پروژه کامل مبانی نظری معماری,سبک مینیمالیسم,پروژه پاورپوینت سبک مینیمالیسم,بررسی سبک مینیمالیسم,دانلود مقاله کامل سبک مینیمالیسم,تحقیق کامل درباره سبک مینیمالیسم,سبک مینی مالیسم,دانلود پروژه پاورپوینت مبانی نظری معماری,بررسی سبک مینی مالیسم برای درس مبانی نظری معماری
هنر آ،بی،سی هنر خشک و سرد،هنر طرد کننده سازه های اولیه وهنر اصیل از جمله رایج ترین عناوین به کاررفته برای این هنربودند سر انجام به هنر مینیمال بسنده شد.این اصطلاح نخستین بار توسط ریچارد ولیام فیلیسوف هنر انگلیسی در۱۹۶۵ به کار رفت هر چند باید گفت ولیام در مقاله ی خود تحت عنوان هنر مینیمال ضمن ارائه نظریه اش در مورد به حداقل رساندن محتوای هنری آثار بی شمار پنجاه سال گذشته حتی یک هنرمند را به عنوان . شاهد مثال نیاورد
جنبه ی قابل توجه دیگر این است که هیچ یک از هنرمندان هرگز با بر چسب هنرمند مینیمال برای آثار خود موافقت نکردند بنابراین جای شگفتی نیست که حتی امروزه هم تعریف درستی چه از لحاظ تئوریک و چه از لحاظ زیبایی شنای وجود ندارد.
برای توضیحات بیشتر و دریافت فایل به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
بخشی از مطالب:
تاریخچه
سادهگرایی در هنر مینیمال را میتوان زاییده هنرمندان روس دوره پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که فرمالیسم و ساختارگرا بودند و به خلاصهنمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر «سفید روی سفیدش» تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و امریکا مانند مجموعه تابلوهای تماما سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تکرنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانتزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تکرنگ بود، تاثیر گذاشت.
این رویکرد پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، گسترش پیدا کرد. و به سرعت به یک جنبش هنری تازه تبدیل شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی (به جای دو بعدی) همراه بود. جریان اصلی جنبش سادهگرای آمریکایی را میتوان در آثار تونی اسمیت، دانالد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن دانست.
سادهگرایان بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیببندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، میتوان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت.
آثار هنرمندان ساده گرا گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زاده شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. سادهگرایی نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: Less is more – کمتر بیشتر است
این جمله که خود شالوده ی مدرنیسم است، به این مطلب اشاره می کند که مینیمالیسم در مدرنیسم ریشه دارد و اغلب به عنوان عکس العملی دربرابر اکسپرسیونیسم انتزاعی تفسیر می شود که پلی به سمت پست مدرن می زند.
این هنر را عموما جنبشی در مخالفت با اکسپرسیونیسم انتزاعی می دانند؛ جنبشی که بر هنر دهه ۵۰ حکمفرما بود. نقاشان سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی می خواستند تجربیات احساسی خود را مستقیما از طریق روش هایی که در همان لحظه خلق اثر به ذهنشان می رسید مانند تکان های سریع و شدید قلمو یا قطره های از رنگ که بر بوم می چکاندند، ابراز کنند. این کار ضمیر ناخودآگاه نقاش را در اثر خلق شده سهیم می کرد. آنها به ناخودآگاه انسان اجازه می دادند که در خلق اثر شرکت کند و آن را مهم ترین انگیزه و قدرت می دانستند.
در سوی دیگر طرفداران مینیمال آرت بیش از اینکه به احساسات شخصی و بیان انها علاقه مند باشند، نگاهشان به یک روش منطقی و مفاهیم فیزیک عمومی مانند تصاعد های ریاضی و جاذبه بود. مینیمالیست ها خط های راست و طراحی های صنعتی بسیار استفاده می کردند و استفاده از هنرشان را برای محصولات تجاری ممنوع کرده بودند. شاید بتوان گفت که هنر مینیمال دو ویژگی عمده دارد؛ استفاده از قوانین فیزیک در خلق آثار و استفاده از استعاره ها و نشانه ها. با تکیه بر همین اصل آنها روی سطوح بسیار بزرگ کار خود را عرضه می کردند
مینی مالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، میتوان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت .
هنر به ندرت در فضای خالی از تئوری مطرح می شود و رشد می کند. مینیمال آرت همچون هنر اصیلی فرزند زمانه ی خودش بود ومانند پاپ آرت، آگاهانه یا ناآگااهانه واقعیت جامعه ی آمریکایی دهه ۱۹۶۰ را بازتاب می داد،جامعه ای که دگرگونی تند و رادیکالی را از سر می گذرانید. هنگامی که آثار مجسمه ای مینیمال برای نخستین بار در ۱۹۶۳ در گالری های نیویورک به نمایش در آمد،ابتدا اکثر منتقدان ادبی برای آنچه می دیدند آمادگی نداشتند چه برسد به مخاطبان عام.
در این موقعیت،منتقدان محافظه کار با مشاجرات پر سرو صدای قلمی خود به این امر واکنش نشان می دادند. در وهله ی نخست، کلمنت گرینبرگ در ((تازه های مجسمه سازی)) به مینیمال آرت حمله و آن را با ((طراحی خوب)) (تکنیک دیزاین) مقایسه کرد و علاوه بر مسائل دیگر، هنرمندان مینیمال آرت را به اشتباه گرفتن نوآوری با نوظهوری متهم نمود. به زعم او همه ی این آثار با هنر سروکاری نداشتند و به عنوان ((هنری نوظهور ))می بایست به دلیل بی ارزش بودن به دور ریخته شوند،همان کاری باید با پاپ آرت و آپ آرت صورت می گرفت
در مقابل میشل فراید، منتقدی دیگر،مینیمال آرت را بسیار جدی تر گرفت و آنرا (( هنری اصیل)) نامید که از لحاظ الگویی تهدیدی برای مدرنیسم شکل گرا و فرمالیستی تلقی می شد.
در مقاله ی ((هنر و شیئی گرایی))،فراید در ۱۹۶۷ وظیفه ی خود دانسته که از مدرنیسم در مقابل این حمله دفاع کند.فراید فکر می کرد که مینی مال آرت در حال کنار گذاشتن دو اصل اساسی مدرنیسم است: یکی نشانه گذاری واضح میان هنر و غیر هنر و دیگری تقسیم بندی بدون ابهام وروشن از ژانر ها و گونه های هنری. به نظر او چالش پیش ساخته ها البته با جلوه ای متفاوت برگشت کرده بود.
تمامی این انتقادات در اثر مخالفت هنر مندان مینیمال با ویژگی های اقتصادی در حال پیشرفت رخ می داد زیرا از نقطه نظر اقتصادی، ایالات متحده آمریکا در دهه ۱۹۶۰ آغاز عصر سرمایه داری متاخر را با تولید انبوه و مصرف انبوه تجربه می کرد و رسانه های همگانی مانند تلویزیون در دسترس همگان قرار داشت تا به صورتی موثر و دقیق مزایای تبلیغاتی تعداد فزاینده ی محصولات جدید را به خانه بیاورد.
هنر مندان به شیوه های گوناگون به این تحولات واکنش نشان می دادند،اگرچه تعدادی هم کاملا بی تفاوت باقی ماندند. در حالی که آپ آرت نشانه های ابتذال جامعه ی مصرفی را با یک هنر رفیع در هم می آمیخت، مینی مال آرت از مصالح پیش ساخته استفاده و اصل تقسیم کار را به هنر آبستره منتقل میکرد.
آپ آرت و مینی مال آرت، با گنجانیدن منطق تولید سریالی در درون هنر، شرایط تغییر یافته ی جامعه ی مصرفی سرمایه داری متاخر را بازتاب دادند. آنها فاصله ی میان فرهنگ های عالی، آن طور که در نهادهای مختص به خودش عملی می شد از یک سو، و فرهنگ عامه را که بیشتر به عنوان کلیشه ای، ریشخند یا کنار زده می شد از سوی دیگر کم کردند. همواره قصد آنها انتقاد صریح نبود بلکه برای آنها هنر هنوز هم الگو یا نمونه ای از تغییر معنی می داد.
تنها از طریق گسست از مدرنیسم فرمالیستی و شکل گرایی رواج یافته در مینی مال آرت بود که ماهیت متداول هنر، مورد شناسایی قرار گرفت. لذا دیگر امکان نداشت که در مورد آنچه هنر بود وآنچه نبود قانون وضع کرد. عرصه ی هنر را اقدامات هنری به صورت مداوم گسترش می داد. برای ایجاد این موقعیت باز و آزاد، که امروز آن را امری بدیهی و مسلم می دانیم، در دهه ۱۹۶۰ هنرمندان باید مبارزه می کردند. به خاطر همین یک دلیل هم که شده می بایست مینی مال آرت را به عنوان یک سنگ بنای مهم در مسیر آزادی بدانیم که امروزه ما هم هنوز از آثار آن بهره مند می شویم.
درست زمانی که مینیمالیسم به پایداری رسید، مرزهایش شروع به از بین رفتن کرد. قبلا در اواسط دهه ۶۰، افرادی خود را پست مینیمالیست ( یا پراسس process) می خواندند، با استفاده از مفاهیمی ناپایدار مانند آنتروپی، شانس و حتی گاهی سلیقه شخصی، لبه های تیز را اندکی نرم تر کردند. هنرمندان پست مینیمالیست مانند ریچارد سرا، بری لوا و رابرت موریس با استفاده از موج دادن، پاره کردن، پراکنده کردن و کارهای تصائفی دیگر با اشیایی چون سرب، نمد و بلبرینگ، تند و تیزی و دیسیپلین و نظم مینیمالیسم را به چالش کشیدند.
مجسمه سازان دیگر مانند رابرت اسمیتسون و مایکل هیزر، مفاهیم مینیمالیسم را به میان طبیعت بردند و با تغئیر شکل دادن دشت ها (به خصوص در جنوب غربی آمریکا) به خلق آثار عظیمی پرداختند که به هنر خاک معروف شدند.
طرح مینیمال چیست؟
مینیمالیسم، یک شیوه طراحی است که از قرن ۲۰ ام میلادی شروع شده و تا به امروز ادامه دارد. شرکت های برجسته ای مانند اپل و طراحان گرافیک و بصری visual زیادی از آن پیروی می کنند. یک طرح مینیمال در واقع طرحی است که در آن فقط عناصر اصلی حفظ و استفاده می شوند.
طراحی مینیمال
خلاصه ی تاریخچه و نکات کاربردی
طراحی مینیمال، یکی از جنبش های قابل توجه، در طراحی قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم است.
طراحی مینیمال، خیلی لوکس، پر زرق و برق و متداول نیست اما در بسیاری از رشته ها و زمینه های مختلف نفوذ کرده است، مخصوصا در زمینه های هنری. هر چیزی که به رابط کاربری (User Interface) ارتباط داشته باشد از طراحی سخت افزار، ماشین، فیلم ها، بازی ها، طراحی وب سایت گرفته تا طراحی بصری (Visual) و موارد دیگر، تحت تاثیر مینیمالیسم قرار گرفته اند.
خیلی ها ممکن است معنی مینیمالیسم را نداند، اما در روز با آنها سر و کار داشته باشند. مثل استفاده از یک تلفن مدرن، بررسی یک وب سایت ساده و مرتب، استفاده از یک نرم افزار یا (application) جدید، یا هنگام ورق زدن یک بروشور یا یک مجله یا هنگام انتظار در یک اتاق نشمین ساده که با یک مبل راحتی براق تزئین شده است.
دلیل اصلی اینکه چرا مینیمالیسم در رشته ها و زمینه های مختلف نفوذ کرده هنوز معلوم نیست اما خیلی ها آن را نفوذ هنر پاپیولار ( هنر توده ) یا(pop art) می نامند.زیرا مینیمالیسم بیشتر شبیه یک اصل است تا یک شیوه بصری .
و تا زمانی که یک اصل باشد همه زمینه ها حتی طراحان معماری نمای ساختمان و طراحان صنعتی هم می توانند از آن استفاده و آن را توسعه دهند. کاری که در حال حاضر طراحان وب و طراحان بصری ( visual ) در حال انجام آنند.
روح مینیمالیسم در کالبد پل صدر
پل صدر با کیفیتی مردانه و خشن و اعمال قدرت به فضا و استقلال فرمی در ورای شخصیت ساده و آرام در مقابل کیفیت زنانه معماری سنتی که دارای تنوع، انفعال پیچیدگی و نامنظمی است، بازتولید هویت مردانه در عصر پساصنعتی است.
کسانی که در طول مدت ساخت پل صدر، از کنار یا زیرپل عبور کردهاند، احساسهای مختلفی را تجربه کردهاند. قرار گرفتن در کنار سازهای چنان عظیم، صرفنظر از کاربردآن به عنوان یک پل، دارای ویژگی تقابلی با محیط پیرامون و فضای شهری دارد که در دنیای هنر گویی ما با یک شیء مینیمالیستی روبهرو هستیم، اثر مینیمالیستی، محصول آفرینش هنرمند نیست، بلکه به سفارش وی ساخته میشود و به همین جهت دارای محاسبات دقیق در طراحی و اجراست، جریان هنری مینیمالیست از دهه ۱۹۶۰ میلادی آغاز شد و به مرور و در روند تکاملی، ویژگیهای مختلفی را به خود اختصاص داد، از جمله توجه به فضا در تقابل با شیء مینیمال، سریالیبودن و رویکرد عناصرمتوالی، استفاده از صنعت و تکنولوژی در ساخت، توجه ویژه به ماده به لحاظ وجودی، کمینهگرایی و ایجاز و غیرشخصی بودن که همگی در ظاهر شیء مینیمال، تعین مییافت.
نسل جدید مینیمالیستها در دهههای ۱۹۷۰ و بعد، از نظریات و قوانین اولیه این جنبش فاصله گرفتند و با تاکید بر مواردی از آنها، باعث نفوذ جنبش مینیمال به عرصههای دیگر از قبیل معماری و طراحی صنعتی شدند. سرمایهداری، پیشرفت تکنولوژی و گفتمان قدرت در عرصههای اقتصادی و سیاسی از دیگر عوامل موثر در ظهور شکل جدید این جنبش بود؛ عواملی که میتوان پیدایش سازههای عظیم در فضاهای شهری را، در قالب آنها بررسی کرد. کیفیت سرد، تهاجمی و سلطهگر، همراه با اشغال فضا و دفع عناصر پیرامون، از ویژگیهای شیء مینیمالیستی هستند که به خوبی میتوان آنها را در پدیدههای جدید معماری شهری از قبیل پلها، مشاهده کرد. ( روزنامه شرق )
طراحان منیمالیست تاثیر گذار
افراد بسیاری وجود دارند که طراحی مینیمال انجام میدهند. اما در مینیمالیسم هم مانند هر حرکت یا جنبش دیگر، افرادی وجود دارند که به عنوان مهره های کلیدی در نظر گرفته می شوند که از بقیه با نفوذ تر و تاثیر گذار تر هستند . در طراحی مینمال هم دو طراح با نام های باکمینیستر فولرBuckminster Fuller و دایتر رمز Dieter Rams به عنوان دو مهره کلیدی و تاثیر گذار شناخته شده اند.
فولر (Fuller) یک طراح آمریکایی است که به علت طراحی نمای گنبدی شکل هندسی خود مشهور است. او در سال ۱۸۹۵ به دنیا آمد. میل به پیشرفت و آبنده گرایی او را در طراحی این نمای گنبدی شکل مینیمال، در اواسط قرن بیستم، کمک بسیاری کرد. این بنا تا امروز پابرجاست و جزو نماهای مدرن در نظر گرفته می شود.
برای طراحان نام دایتر رمز (Dieter Rams) نام آشنایی است . رمز (Rams) یکی از طراحان صنعتی آلمانی است که در سال ۱۹۳۲ متولد شده و طراح ارشد شرکت Braun بود.شرکتی که در آن طراحی های جدیدی مانند ضبط صوت ها، رادیو ها، ماشین حساب ها و لوازم مصرفی دیگر طراحی و ساخته می شود. رمز (Rams) در رابطه با مینیمالیسم در طراحی، می گوید:
کمتر، اما بهتر . Less, but better
طراحی نشانه یا آرم
یکی از جذاب ترین حوزه های طراحی گرافیک را می توان طراحی نشانه و آرم دانست. در این میدان قدرت خلاقیت و ایده پردازی هنرمند سنجیده می شود. سبک مینیمال باعث شد تا کار طراحان سخت تر شده و البته کیفیت طراحی ها افزایش یابد. همان طور که در نمونه های آورده شده مشاهده می شود. تلاش طراح برای استفاده از رنگ مشکی بازگشت به گذشته و نماد پست مدرن شدن طراحی ها می باشد. در این طراحی ها ترکیب دنیای سه بعدی برتری نشانه ها را افزایش داده است. به طوری که هر نشانه را می توان از چند زاویه دید خاص مشاهده کرد.
طراحی جلد کتاب
بررسی تاثیرات هنر مینیمال بر طراحی جلد کتاب نیز قابل تامل است و همان طور که پیش تر اشاره شد. این سبک در بخش های مختلف حوزه طراحی تاثیر داشته و در بخش هایی این تاثیرات پر رنگ تر هستند. با نگاهی گذرا به طراحی جلد انجام شده در سال های اخیر، ویژگی هایی مانند ، استفاده از رنگ های خنثی و تخت، خطوط اصلی افقی و عمودی در ترکیب بندی و حداقل کاربرد رنگ دیده می شود.
طراحی جلدهای معاصر، بیشترین تاثیر را در لحظه اول می گذارند. در طراحی آنها از نمادهای کلیدی استفاده شده که شما را متوجه موضوع کلی یا بخش مهمی از مطالب کتاب می سازد. پرهیز از شلوغ کردن جلد کتاب و در مقابل استفاده از یک ترکیب بندی محکم برای خلق جلوه بیشتر تصویری در این طراحی ها به خوبی دیده می شود. با ظهور این سبک در طراحی، بافت جلد و نوع ساختار مادی کتاب اهمیت بیشتری پیدا کرده و استفاده از قاب های خاص یا بافت های جدید در طراحی جلد پدیدار شده اند.
مینیمالیسم و معماری
دامنه استفاده از هنر مینیمال به لوازم منزل محدود نمی شود، یک معمار یا طراح ممکن است بسادگی با استفاده از ایده های مینیمال به طراحی اتاق های یک منزل یا کل یک ساختمان بپردازد، دیورها را بدون کوچکترین انحناء، بدون استفاده از رنگ بصورت Transparent می سازد و … به عبارت دیگر در این سبک طراحی هنرمند – یا مهندس – کوچکترین تلاشی برای استفاد از جزئیات به منظور زینت دادن کار نمی کند و سعی می کند با حداقل امکانات بیشترین بهره را ببرد.
مینیمالیم آخرین جریان عمده ی مدرنیست ها است و همه ی آنچه بعد از آن آمده است را پست مدرنیسم میدانند .
اصطلاح مینیمالیسم در طراحی معمولا” برای مواردی به کار میرود که طراح برای طرحش، تنها از المان های اصلی و ضروری استفاده میکند و سایر چیزهای اضافی که ممکن است بار تجملاتی داشته باشد را حذف میکند. در معماری – و کلا” در طراحی ها – ، مینیمالیسم تحت تاثیر معماران و هنرمندان ژاپنی بود، چراکه این نوع نگرش به طراحی کاملا” با نوع دیدگاه سنتی مردم ژاپن جور در می آید.
احتمالا” اگر از تاریخ معماری مطلع باشید، جمله ی معروف معمار آلمانی پیشگام در معماری مدرن، لودویک میس وندروهه -Ludwig Mies van der Rohe- را شنیده اید، جمله ای که بعدها مبنای کار بسیاری از معماران دیگر قرار گرفت. جمله یLess is more شاید جزو ۴ نقل قول معروف در دنیای معماری باشد. این جمله بانی مکتبی شد که کارش کنار هم گذاشتن اجزای اصلی و لازم یک بنا در کنار هم بود، به طوری که این کار در نهایت اوج سادگی خانه را به تصویر بکشد. برای مثال این گروه سعی میکرد با ترکیب کف هایی که به وسیله ی لوله های گرم از زیر گرم میشدند، رادیاتور ها را از محیط خانه حذف کنند، کاری که البته بعد ها هم بدون توجه به ایده ی اولیه اش تا امروز انجام میشود.
معماری مینیمال متقدم ـ میس وندروهه
اوج تکامل ایده های مینیمالیستی در ساختمانهایی چون خانه فارنزورث و پاویون آلمان در بارسلون می باشد.بر خلاف سایر هنرها،معماری در این دوره حامی اندیشه ها و آرمانهای مدرنیسم بود.میس سعی داشت در پروژه هایش با سیستمهایی که اغلب شبکه ای ساده و شفاف هستند ،به سازماندهی فضا بپردازد.معماری میس همچون مدرنیسم مقتدر آن دوره،در پی آنست که همه چیز را به یک فرجام منطقی بکشاند و این اقتضای زمان اوست.
خانه فارنزورث/میس وندروهه
منزل فارنزورث به انگلیسی: Farnsworth House خانهای است که معمار معروف لودویش میس فن در روهه، در سال ۱۹۵۱ در ایلینوی آمریکا طراحی کردهاست و جز یکی از برترین آثار معماری قرن بیستم به شمار میرود.
این خانه نمایشی در سبکی از معماری به نام سبک بینالمللی ساخته شده آست.این منزل هم اکنون یک مکان تاریخی ملی آمریکا، و به روی عموم بسته است.
کاربرد وسیع کف شفاف تا سقفی شیشهای به گونهای افراطی فضای داخل را به فضاهای طبیعی اطراف منتهی میسازد. دو تخته سنگ افقی که بطور مجزا سقف و کف را شکل میدهند، فضای باز برای زندگی را محدود میسازند. لبههای تخته سنگ با نشان دادن بخشهایی از فولاد که به رنگ سفید درآمدهاند، مشخص هستند. خانه با فاصلهای حدود ۶۰/۱ متر از سطح زمین روی دشتی سیلابی قرار گرفته و با ۸ ستون فولادی پهن که به کناره تخته سنگهای سقف و کف متصل شدهاند، بر افراشته شده است. انتهای تخته سنگها تا آنسوی نگهدارندههای ستون ادامه دارد و پایهها را تشکیل میدهد.
به نظر میرسد خانه با بی وزنی روی زمینی که اشغال کرده، شناور است. سومین تخته سنگ شناور و تراس ضمیمه شده همچون گذاری بین محل زندگی و زمین عمل میکند. خانه با دو مجموعه پلکان، زمین را به تراس و سپس به ایوان مرتبط میسازد. . فضای داخل به نظر میرسد اتاقی واحد باشد، و حول دو قطعه چوب در حال جزر و مد است. گویی اجاق آشپزخانه همچون خانهای مجزا در خانه شیشهای بزرگتر قرار گرفته است. ساختمان اساساً اتاق بزرگی است با وسایل ساده و بیآلایش که تماییز چشمگیری را در فضای باز ایجاد میکند و بطورغیرمستقیم به جای خواب، آشپزی، پوشیدن لباس، خوردن غذا و نشستن اشاره میکند. قسمتهای خیلی خصوصی مثل دستشویی و اتاقهای مکانیکال در مرکز ساختمان تعبیه شدهاند.
برج سیگرام، آسمانخراشی ۳۸ طبقه است که با طراحی خارجی معمار آلمانی «لودویگ میس وندروهه» و طراحی داخلی «فیلیپ جانسون» در محله ی منهتن نیویورک ساخته شده است. ساخت این بنای ۱۵۷ متری در سال ۱۹۵۸ به پایان رسیده و نمونه ای از زیبایی عملگرایی و شاهکار مدرنیسم است. این بنا به عنوان دفتر کار مرکزی تاجر کانادایی، جوزف سیگرام ساخته شده و مقام کم مصرف ترین ساختمان نیویورک را دارد.
لودویگ مایس ون در روهه Ludwig Mies van der Rohe طراح معمار آلمانی، پیشگام طراحی مدرن و کسی است که پس از جنگ جهانی اول در طرح های مدرن خود طراحی مینیمال را پایه گذاری کرد. از بناهای برجسته ای که توسط او طراحی شده می توان ساختمان کرون هال شیکاگو Crown Hall و ساختمان سیگرام نیویورک New York’s Seagram رانام برد .
چون در (Van Der) سعی داشت سادگی و وضوح را در طرح هایش پیاده سازی کند طرح های او با ویژگی های همراه بود که به چند مورد آن اشاره می کنیم:
۱- استفاده از وسایل مدرن مثل استیل و شیشه های رنگی
۲- استفاده از ساختار مینیمال
۳- استفاده زیاد، از فضاهای اضافی
۳- طراحی سنتی ژاپنی
معماری میس علاوه بر شفافیت فیزیکی،از لحاظ فلسفی نیز شفاف است.انتزاع و فروکاستگی در نهایت قدرت و هنرمندی،در ساختمانهای وی به چشم می آیند.ایده” جریان سیال فضا” نیز به احساس رهایی و سبکی در مینیمالیسم وی کمک می کند.
فلز و شیشه مصالح مورد علاقه وی هستند.او در معماریش بیشتر از رنگهای خنثی استفاده می کند و صلابت فرم را به رنگ ترجیح می دهد.
نکته حائز اهمیت در معماری مینیمال این دوره،استفاده از تکنولوژی و روشهای پیشرفته اجرا و توجه فراوان به جزئیات است.این مورد بر خلاف روش سایر هنرمندان مینیمالیست این دوره است. در نقاشی مینیمالیستی این دوره،تکنیک چندان مورد توجه نیست و مجسمه سازانی همچون دونالد جاد نیز سعی در استفاده از ساده ترین روشها در خلق آثار خود داشتند.
کتاب معماری غرب – ریشه ها و مفاهیم – ترجمه امیر بانی مسعود – چاپ دوم – سال ۱۳۸۹
کتاب هنر و مینی مالیسم – نویسنده: دانیل ماروزنا – ترجمه: پرویز علوی – چاپ اول – سال ۱۳۸۹
فهرست مطالب مینیمالیست در معماری:
موضوع
مقدمه و تعریف مینیمالیسم
تاریخچه و هنر مینیمالیسم
طراحی مینیمال تاریخچه و نکات کاربردی
طرح و طراحان مینیمال
مینیمالیسم و معماری
بررسی آثار مینی مال معماران
میس وندروهه خانه فارنزورث
تادائو آندو کلیسای نور – خانه Row
و نمونه های دیگر… خانه Oita – خانه خانواده تنها و…
مینیمالیسم در طراحی داخلی
مینیمالیسم در هنرهای تجسمی
مینیمالیسم در سینما
مینیمالیسم در موسیقی موسیقی در باغ ژاپنی
مینیمالیسم در نقاشی بررسی نقاشان و آثارشان
مینیمالیسم در فلسفه
مینیمالیسم در عکاسی
مینیمالیسم در ادبیات
عناصر مینیمالیستی شمدانیهای غمگین – ولفگانگ بورشرت
ویژگی ها و نتیجه گیری مینیمالیسم
فهرست منابع کتاب ها و مقالات علمی پژوهشی