فهرست مطالب :
فصل اول
مباني فرهنگ و تمدن اسلام و مسيحيت
در قرون وسطي
الف: تعريف فرهنگ و تمدن
فصل اول
شكل گيري تمدن اسلامي
1- منابع داخلي و اصيل: قرآن و حديث
2- منابع و كانونهاي خارجي:
الف: مراكز علمي يوناني و سرياني زبان
– اسكندريه
– ايران (نهضت ترجمه)
– هند
نهضت ترجمه در اسلام
جنگهاي صليبي
ب- نتايج جنگهاي صليبي :
الف: نتايج مذهبي :
ب- نتايج سياسي :
ج) نتايج اجتماعي :
د – نتايج نظامي
هـ – نتايج علمي ـ فرهنگي
و – نتايج اقتصادي
دانشگاهها و مراكز علمي
الف: تأسيس دانشگاه در سرزمين هاي اسلامي
الگوي دانشگاههاي اسلامي در ساخت دانشگاههاي اروپا
فلسفه
رياضيات
تأثير رياضيدانهاي مسلمان بر رياضيدانان اروپا
علم طبابت اسلامي و استقلال آن به اروپا
انتقال طب اسلامي به اروپا
نتيجه گيري
مقدمه
بر اساس كشفيات باستان شناسي و مطالعات تاريخي، جامعه شرقي و به ويژه منطقة بين النهرين محل ظهور نخستين تمدن بشري و كانون تجمع انساني است. به همين دليل و به منظور انتظام بخشيدن به روابط اجتماعي و تهذيب اخلاقي، دين كانون مظهر اديان الهي و حتي مذاهب غير آسماني است جذابيتهاي اقتصادي، ديني، جغرافيايي و بخصوص شرايط شبه جزيره بودن اين منطقه از آغاز شكل گيري ؟ نيست موجب گرديد كه هر قدمي براي دستيابي به اين جذابيتها منطقه را مورد هجوم قرار دهد. اين تهاجم موجب گرديد كه خاورميانه منطقهاي از نژادها – مذاهب زبانها و خلاصه مجموعة فرهنگي تفكيك ناپذير شود. اما از ميان تهاجم فرهنگهاي مهاجم آنچه كه خاصيت اثر گذاري و تاثير پذيري بيشتري درشت فرهنگ غربي بود. آشنايي اروپا با منطقة خاور نسبت (گر چه اين يك اصطلاح قرن نوزدهمي است) و تاثير متقابل فرهنگي ناشي از دلايل بسياري است در جمله قرابت جغرافيايي – منافع مشترك تجاري با محوريت درياي سياه درياي مديترانه و خليج فارس – ؟ اديان ابراهيمي يهوديت و مسيحيت – تشكيل نخستين كلوينهاي يوناني در قرن ششم ق – م در دهانه نيل – نخستين برخورد نظامي ميان ايران و يونان و سپس روم – تشابه نژادي ميان اروپا و ايران (اروپاييان معتقدند كه ما شرق را بازرتشت ؟ ايران شناختيم) تمام اين دلايل قطعاً به دنبال برخوردهاي نظامي – روابط تجاري و تأثيرات مذهبي موجب كنشهاي فرهنگي ميان شرق و غرب و به ويژه پس از ظهور اسلام باعث تأثير و تأثيرات مذهبي موجب كنشهاي فرهنگي ميان شرق و غرب و به ويژه پس از ظهور اسلام باعث تأثير و تأثر فرهنگي بين اسلام و مسيحيت شد. بنابراين منطقة ما از دورة سومريان با اقلام حاشيه ؟ مديترانه ارتباط داشته، اما از دورة يونانيان اين ارتباط بيشتر در قالب نظامي – تجاري – سياسي و مذهبي بوده است.
نخستين و پربارترين مرحلة مقابل و تقابل فرهنگي، با غرب، مربوط به حملة اسكندر به اين منطقه است. اين حمله گرچه در مضافة نظامي صورت گرفت. ولي اثرات فرهنگي و علمي آن بسيار چشمگير بود. ظهور اسكندر و حاكميت تفكر ؟ او به دوران طلا پي علم و فلسفة يوناني پايان داد. اسكندر با كوله باري از اندوختههاي علم و فلسفة يوناني راهي شرق شد و به ويژه فرهنگ ما را به شدت متأثر كرد. با توجه به اين كه زير رخت فرهنگ و تمدن اين منطقه ديني بوده و هست، بنابراين به اسكندر آموخته بودند كه براي سهل لوصول بودن شرق بايستي با چهره و القاب ديني وارد شود. به همين دليل بود كه قبل از حركت به سمت ؟ مادرش او را «فرزند خدا» ناميد.
اسكندر كه در ذهنيت نوجوان خويش ايجاد يك امپراطوري جهاني را طرح ريزي كرده بود. به خوبي دريافت كه اين آرزو عملي نميشود مگر با رعايت محترمات ديني مردم منطقه و در سايه شبيه سازي فرهنگي و ايجاد يك فرهنگ مشترك بين شرق و غرب. او به خوبي دريافته بود كه در شرق دين بيش از هر عامل وحدت بخش مؤثر است.
لذا در مسعبه آمون Amon در لباس كاهنان به عبارت برخاست و مصريان نيز به چشم خدايي به او نگريستند. مصر بيش از هر سرزمين ديگر تسليم اسكند شد. همين آسان تر پذيرفتن اسكندر باعث شد تا وي بندرت اسكندريه را بنا كند. هدف اوليه از تأسيس اين شهر سهولت تجارت ميان يونان و مصر بود، ولي بعداً پس از سقوط اسكندر و تأسيس حكومت بطلميوسيان در مصر و بروز بحران در آتن علماء و فلاسفة يوناني به مصر مهاجرت كردند و با ايجاد كتابخانه و موزة معتبري، اسكندريه به آتن شرق شهرت يافت و اسكندريه قرنها كانون تعاملات فرهنگي ميان شرق و غرب شد. نكتة جالب اين كه در اسكندريه براي نخستين بار علم دستخوش انشعاب شد . تا زمان ارسطو علم يك كليت انفكاك ناپذير بود. در حالي كه در اسكندريه بطلميوس، جالينوس ، اقليدوس و ارشميدوس هر كدام تحقيقات در زمينة علم واحدي را دنبال كردند.
اسكندريه موقعيت حساس خود را به عنوان برجسته ترين مركز علم جهان آنروز همچنان تا ظهور ديانت اسلام حفظ كرد به گفتة بسياري از علماء غربي اسلام نيز عامل مؤثري در حراست و حفاظت علوم يوناني بود. بعد از ظهور اسلام نه تنها اسكندريه بلكه مراكز متعددي در سراسر امپراتوري اسلام بوجود آمد و متفكران اسلامي با بهره گيري از علوم يونان موجبات احياء اين علوم را فراهم آوردند.
در قرون اوليه هجري و از زمان نخستين خلفاي عباسي به ويژه در زمان هارون الرشيد و فرزندان او «نهضت ترجمه» به همت آنان راه اندازي شد و دربار بغداد هيأتهايي را براي جمع آوري و خريد كتب علوم قديمة يوناني به امپراتوري روم شرقي (بيزانس) و روم غربي (ايتاليا) اعزام شدند و مراكز ترجمه در بسياري از شهرهاي معتبر مثل جندي شاپور و بغداد به كار ترجمة اسناد يوناني پرداختند.
در قرون اوليه و به ويژه در مكتب امام صادق (ع) بدون هيچگونه تعصب ديني ، علماء اسلامي – يهودي و مسيحي در جهت اعتلاي علم با يكديگر تشريك مساعي مي كردند . خلفا و سلاطين نيز همين اغماض مذهبي را رعايت مي كردند و هيچگونه تفاوتي ميان ابن سينا (مسلمان9 و ابن بخشيشو و ابن ميمون (يهودي) وجود نداشت . علماء اسلامي از تمام كانونهاي علمي از جمله هند – ايران – چين – بلخ و مرو و دانشمندان مسيحي و يهودي بهره مي بردند.
در امپراتوري اسلامي، علوم وفلسفة اسلامي همچنان به باروري خود ادامه مي داد . اين وضع در ايران تا اواخر عصر سامانيان كه ايراني بودند ادامه يافت، تا اين كه با ورود عنصر ترك به منطقه ونهايتاً تسلط غزنويان به عنوان نخستين سلسلة ترك نژاد برابر اين متأسفانه محيط آرام علمي – فلسفي و حتي ادبي ايران به كانون تشنج هاي سياسي و تعصبات ديني تبديل شد. از اين ميان عصبيت ديني بر لطافت ديني غالب شد و احكام دين در تأويل مستشرعين درباري به صورت ابزار اعمال قدرت حاكمان سياسي درآمد. هر روز اسلام به فرقه هاي مذهبي متعارض تقسيم مي شد و نزاع ميان اين فرق فضا را براي انديشه ورزي علمي و به ويژه فلسفي در جهت استحكام مباني تمدن اسلام محدودتر و خشن تر مي كرد و استنتاجات فرقه اي بر استدلالات علمي مسلط شد. در همين دوره (حدوداً قرن يازدهم) اروپاي قرون وسطي نيز دستخوش تعارض مذهبي شده بود و احتمالاً جنگ هاي صليبي (1296-1095) نقطة اوج اين تعارضات بود. جنبش اصلاحات ديني در قرن شانزدهم سطح عصبيت كاتوليكي و تعارض هاي فرقه اي را كاهش داد و زمينة تكثرگرايي مذهبي را ببار آورد و نهايتاً فضاي آنتي ميان دين و فلسفه مهيا شد. در اسلام گرچه فارابي به عنوان مؤسس فلسفة اسلامي تلاش كرد ميان علم و ايمان – فلسفه و دين آشتي برقرار كند، اما غزالي اين انديشه را تكفير كرد و «تهاخت الفلسفه» را در مورد اين چنين عقايدي نوشت.
از زماني كه سرزمين هاي اسلامي دستخوش تشنجات فرقه اي شد علم و فلسفه از اين منطقه رخت بربست و ازطريق سبيل واندلس راهي اروپا شد. جنگهاي صليبي به هجرت علم و فلسفة اسلامي به اروپا كمك كرد.
اگرچه مسلمانان در پايان جنگ هاي دويست سالة صليبي بر مسيحيان پيروز نظامي شدند. ولي در واقع اين مسيحيان اروپايي بودند كه با دستيابي به منابع و مأخذ علمي – فلسفي – تاريخي و… و انتقال آنها به اروپا زمينه و بستر نهضت رنسانس را فراهم كردند. در انتقال علوم و فلسفة اسلامي به اروپا يهوديان نقش برجسته اي داشتند زيرا اينان در كاخ سلطاين – دربار خلفاء – كتابخانه ها و بيت الحكمه آمد و رفت داشتند و به صورت پنهاني اين منابع را از سرزمين هاي اسلامي خارج كردند و در سيپل واندلس به خريداران اروپايي مي فروختند. به اين ترتيب علم و فلسفه يونان كه پس از حمله اسكندر به شرق پناه آورده بود و از شهر اسكندريه از طريق بيت الحكمه بغداد و نهضت ترجمه به جهان اسلام آورده شد و به همت علماء و فلسفه اسلامي بر آنها شرح و تفصيلي نوشته شد و زمينه ابداع و اكتشاف علوم ديگر را توسط عملاء اسلامي فراهم كرد در ؟ آشوبهاي سياسي و تنگ نظريهاي مذهبي و به بهانه جنگهاي صليبي بار ديگر به اروپا رفت و بنياد انساني را در آنجا پي ريزي كرد. به اين صورت انساني به عنوان مبدأ بيداري اروپا و منشأ تمدن جديد غرب مرهون اندوخته ها علمي و فلسفي علماء اسلامي بوده است. اين ادعايي است كه مورخين امروزي اروپايي نيز به آن اعتراف مي كنند. «راك لو گف مورخ مشهود و قرون وسطي شناس مورخ فرانسه در مقدمه كتاب «جنبش روشنفكري در قرون وسطي» معتقد است كه تمدن رنسانس از بقاياي تمدن بينالنهرين و سرزمين هاي اسلامي ساخته شد.»
از قرن دوازدهم نهضت ترجمه منابع اسلامي در اروپا آغاز شد. علماء مسيحي آثار علوم يوناني را كه غالباً به زبان عربي و ؟ بود به زبان لاتين كه زبان مقدم كليسا بود ترجمه كردند و بزودي ترجمه به زبانهاي محلي و ملي رواج يافت. در پاريس – لندن – مادريد مدارس اسنه شرقي برپا شد تا ترجمه كتب سريعتر انجام گردد.
خلاصه اين كه مسير اشتغال علوم و فلسفه از يونان به شرق و از شرق به اروپا نشان داد كه علم از محيط متشنج بيزار است. زيرا به مجرد اين كه يونان نظامي شد و جامعه شرقي دچار مبارزات سياسي و اختلافات ديني گرديد، علم از اين منطقه نيز به جاي آرامتر كه طالبان علم وجود داشتند مهاجرت كرد.
از جمله منابع مهم ديگري كه حكايت از اين نقل و انتقال مي كند، كتاب «انتقال علوم يوناني به عالم اسلام» اثر ديسي اوليري است كه توسط مرحوم احمد آرام به زيبايي ترجمه شده است.
مهمترين سئوال طرح تحقيق اين است كه اولاً چگونه و چرا علم و فلسفه يونان به شرق منتقل شد ثانياً در شرق اسلامي چه برداشت ها و تفاسير روي علوم يوناني صورت گرفت و چگونه شد كه اين علوم نتوانست جامعه ما را طرز خفتگي بيدار كند ثالثاً چه عواملي اروپاي قرون وسطي را از حالت ركورد و تحجر ديني خلاص كرد و حياتي دوباره (رنسانس) به او داد و مسلمانان چه اندازه تأثير در احياء تمدن اروپا داشته اند.
منابع :
. Iacque Le Goff les inteffectuefs an moyen Age Edt. Du seuip. Paris 1985. P9
. I.Thank
– لغت نامه دهخدا و فرهنگ معين ذيل كلمات فرهنگ و تمدن
– داريوش آشوري. تعريف ها و مفهوم فرهنگ. تهران – مركز اسناد فرهنگي آسيا، 1358 ، ص 8
– اين كتاب توسط نصرت فني ترجمه و بوسيله نشر رسانش در سال 1378 تهران منتشر شد. ص 48
– هنري لوكاس، تاريخ تمدن. ترجمه عبدالحسين آذرنگ. ج اول. تهران – نشر كيهان – 1366 . ص 3
. Bosweff.
. Jhonson
. Civilijata
– گلين دانيل – تمدنهاي اوليه و باستانشناسي خاستگاه آن. ترجمه هايده معيري. مطالعات و تحقيقات فرهنگي 1363 – ص 10
– Culture Dis / face ment
– امير حسين آريان پور، زمينة جامعه شناسي، تهران، شركت سهامي كتابهاي جيبي 1344. ص 460
– جرج. م. فاستر. جوامع سنتي و تغييرات فني. ترجمه صدي ثريا. تهران معاونت پژوهشي و آموزشي وزارت ارشاد – 1375 ص 115
. Edward Burnett Toyfor
– داريوش كشوري، تعريف و مفهوم فرهنگ . ص 39
. Alfred weber
– هنري كوكاس. تاريخ تمدن. ج 1 ص 3و4
– علي شريعتي، تاريخ تمدن. ج اول. تهران دفتر تدوين و تنظيم مجموعه آثار . 1359 . ص 14
. Krober . (1376-1960)
– گلين دانيل. تمدنهاي اوليه و باستانشناسي خاستگاه آنها. ص ص 11 و 12
– بخوان بنام پروردگارت كه آفريد موجودات را آنكه نوشتن با قلم را آموخت. به انسان آموخت آنچه نمي دانست. سوره علق آيه 5-1
– سوره زمر. آيه 9
– مجادله – آيه 11
– سوره طه – آيه 114
– شيخ كليني. اصول كافي. ج اول – امام محمد غزالي – احياء العلوم ج اول ص 12-15
– ابن اثر. اسدالغابه في معرفه الصحابه. تحقيق و تعليق محمد ابراهيم البناء مجحر احمد عاشور
– شيخ كليني، همان. ج اول. باب اول. حديث 4.
– نهج البلاغه – گردآوري عبده. ج 2 ص 198
– شيخ كليني، همان. ج اول. حديث 3 ص 41
– علامه مجلسي بهار الانوار . ج اول: ص 177
– حسين نصر «سر حكيم مسلمان» احمد آرام، تهران شركت سهامي كتابهاي جيبي 1361 ص 3
– ذبيح اله صف، تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلامي دانشگاه تهران – 1346 ص 1
– احمد آرام، علم در اسلام، تهران – سروش 1366 ص 23
– ابوالحسن مسعودي، التنبيه و الاشرف – ابوالقاسم پاينده، تهران علمي و فرهنگي 1365 ص 112
– ذبيح اله صفا، همان ص 10
– ابن نديم، اكفرست، ترجمة محمد رضا تجدد، تهران – امير كبير 1366 چ سوم ص 437
– ابن نديم، اكفرست، ترجمة محمد رضا تجدد، تهران – امير كبير 1366 چ سوم ص 437
– جلال الدين همايي – تاريخ علوم اسلامي، تهران، مؤسسه نشر 1363 ص 30
– احمد آرام، علم در اسلام، تهران سروش – 1366 – ص 24
– ابن نديم، الفهرست ص 446
– احمد آرام، علم در اسلام، ص 25
– ت . ج – دبور تاريخ فلسفه در اسلام – عباس شوقي، تهران نشر عطايي 1362، ص 12
– ؟ ، تاريخ علوم، حسن صفاري، تهران، اميركبير 1344، ص ص 118 – 117
– لوئيس پاول، و ديگران، سير تكاملي تمدن، ترجمه هاشم و مجيد رضي.
– ابن ابي اصيبعه، عيون الانبياء في طبقات الاطباء ، ج 2، ص 124
– افهر شبلي، تاريخ آموزش در اسلام ، ترجمه محمد حسين ساكت ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1362، ص 140
– ابن نديم، الفهرست ، ص 244 ؟
– تاريخ علوم، ص 118
– عبدالحسين زرين كوب، كارخانه اسلام، تهران – امير كبير 1362، ص 49
– ابن نديم، الفهرست، ص ص 476 – 465
– حنا الفاخوري و خيس الجر، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ج 2 ص ص 342 – 328
– ويل دورانت، تاريخ تمدن (عصر ايمان)، ترجمة ابوالقاسم پاينده ، ج 4، بخش اول ص 308
– ميراث اسلام يا آنچه مغرب زمين به علل اسلامي مديون است، زير نظر سه تماس آرنولد و آلفرد گيوم، ؟ سيزده نفر از مستشرقين انگلستان. ترجمه مصطفي علم، تهران نشر مهر 1352، ص 105
–
– ابن نديم، الفهرست،ص 552
– الفهرست، پيشين ص 446
– جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ترجمه علي جواهر كلام، تهران، امير كبير 1369 چ ششم، ص 581
– عبدالحسين زرين كوب، كارنامة اسلام، ص ص 22- 21
– احمد آرام علم در اسلام، ص 19
– Urbam II
– Cfermont (در مرز ايتاليا)
. Ramanus Diogenes
– استيون رانسمان. جنگهاي صليبي. ترجمه منوجهر كاشف. تهران بنگاه ترجمه و نشر كتاب 1360 ج دوم ص 49
– اكبر، له . تاريخ قرون وسطي – ترجمه فخر الدين شدادمان. تهران. ابن سينا. بي تا . ص ص 219 و 230
. Abbe Richard
– فيليپ حتي – تاريخ غرب – ج روم. ص 806 – ويل دورانت – پيشين. ص 784
. Alexius Comnenus
– گوستاولوبون. تمدن اسلام و عرب. ص 401
– م. نچكنيا و ديگران تاريخ مختصر جهان. ج اول ص – 163 – مونتگيري وات. تأثير اسلام در اروپا. ص 101
– ويل دورانت . تاريخ تمدن. ج . 4 . بخش دوم. ص 786
– ويل دورانت. تاريخ تمدن. ج 4 . بخش دوم . ص 786
– سرتوماس آرنوند. آلفردگيوم. ميراث اسلام . ترجمه مصطفي علم. ص 6
– گوستا و بوبون. پيشين. ص 404
– سميع عاطف الدين. ريشه هاي ضعف و عقب افتادگي مسلمين. ترجمه محمود رجبي و محمد تقي كمالي نيا. قم – هجرت 1318 . ص 78
– . Dant Aplighieri (1965-1321)
– ابواللفضل عزتي – ديباچه اي بر تاريخ فلسفه .
گوستاولوبون – تهران اسلام و عرب .ص402
بارتزوبكر تاريخ انديشة اجتماعي – ترجمة جواد يوسفيان و علي اصغر مجيدي . تهران . حبيبي 1358 ص 308
مونتگمري وات – ميراث اسلام تأثير اسلام در اروپا ص101
رحيم زاده صفوي جنگهاي صليبي –ج اول .تهران .دفتر آسياي وسطيد 1324 ص16
مونتگمري ،وات . تأثير اسلام در اروپا ص 132
ويل اورانت . تاريخ تمدن . 4 بخش دوم ص819
گوستاولوبون . تمدن اسلام و عرب ص423 همچنين – ك به ويل دورانت ج4 بخش دوم ص 816
آلبرماله وژول ايزاك . تاريخ تمدن قرون وسطي ص 239
ارنست باكر ميراث اسلام ص 25
آلبر ماله . پيش . ص 239
استيون ، رانسيمان جنگهاي صليبي . ترجمة منوچهر كاشف . ج دوم . ترجمه و نشر كتاب 1360 چ دوم .ص339
آلبر ماله .پيشين ص 239
– فيليپ، حتي. تاريخ عرب. ج 2 . ص 816
– ابن خبير. سفرنامه ، ص 350
– رنه. گروسه. جنگهاي صليبي . ترجمه علي اصغر شميم . تهران انتشارات علمي 1338 . ص 97
. Chateau Pelerins (قصر زائران)
. Chatelle Blanc
. ارنست باكر. ميراث اسلام. ص 16
– زيگفريد هونكه. فرهنگ اسلام در اروپا. ج 3 ص 76
– فيليپ حتي . تاريخ عرب . ج 2 . ص 840
. ابوعبداله ادريسي . نزهه المشتاق . به نقل از گوستا و لوبون ص 624
. Petrus Von Marcourt
. Rager Bacan
. Epistapa de Megneta
– زيگفريد، هونكه ـ فرهنگ اسلام در اروپا . ج اول . ص 82
– ويل دورانت. تاريخ تمدن، ج 4 . بخش دوم . ص 818
. Adelard of Bath (قرن داوزدهم)
– امير علي از دانشمندان بارز مسلمان هند بود كه بعدها به انگلستان سفر كرد و در سال 1909 به استخدام كميسيون قضايي شوراي خاص سلطنتي درآمده مدت 9 سال در آنجا كار كرد.
– امير علي . تاريخ عرب و اسلام. ص 213
– عبدالرحيم غنيمه تاريخ دانشگاهههاي بزرگ اسلام. ترجمه نوراله كسايي. تهران. نشر يزدان 1349. ص 87
– احمد شبلي – تاريخ آموزش و پرورش در اسلام . ص 152
– فيليپ حتي . تاريخ عرب. ج اول. ص 524
– نوراله كسايي. مدارس نظاميه و تأثيرات علمي و اجتماعي آن. تهران. امير كبير 1363
– فيليپ حتي . پيشين. ص 525
– عبدالحسين زرين كوب . كارنامه اسلام. ص 44
– احمد بن علي مقريزي- المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الاثار. مصر . مطبعه نيل 1325 هـ. ق. ص 49
– محمد رشاد. جنگهاي صليبي . ج دوم. تهران. انديشه 1354 .ص 9
– محمد رشاد. همان . ص 11
– احمد شيلي، تاريخ آموزش در اسلام. ص 237
– نورالدين كسايي. پيشين. ص 80
– ابن جبير. سفرنامه . ترجمه پرويز اتابكي. استان قدس رضوي. 1370 . ص 279
– نوراله كسايي – پيشين. ص 14
– هندوشاه نخجواني – تجارت السلف – تصحيح عباس اقبال آشتياني – تهران – ظهوري – 1357 – ص 334
– سيد حسين نصر. علم و تمدن اسلام. ترجمه احمد آرام. نشر انديشه – 1350 ص 59
– هندوشاه نخجواني . تجارب السف پيشين، ص 347
– هندوشاه نخجواني، تجارب السلف پيشين. ص 347
– م.م شريف. منابع فرهنگ اسلامي. پيشين. ص 52
– احمد شيلي – تاريخ آموزش در اسلام . پيشين. ص 238
– فيليپ حتي. تاريخ عرب. ج دوم. ص 720
– ميراث اسلام – مقاله آلفردگيوم – تحت عنوان: فلسفه و علم الهي. ص 231
– زيگفريد هونگه. فرهنگ اسلام در اروپا. ج 2 ص 297
– گوستاولوبون. تمدن اسلام و عرب. ترجمه محمد تقي فخر داعي. ؟؟ مطبوعاتي علمي. 1334. ص 735
– پي يه روسو. تاريخ علم. ترجمه حسن صفاري. ص 150 (دو سه قرن قبل از دانشگاه پاريس مدرسه سالرنو در ايتاليا به علوم طبيعي از جمله طب پرداخت و چون اختصاصاً به تدريس پزشكي پرداخته بود نمي توان عنوان دانشگاه را به او داد.
– هنري لوكاس – تاريخ تمدن . ج اول . ص 537
– Cterbert كه در اواخر عمر با نام سيلوستر دوم به مقام پايي رسيد يكي از محركين اوليه جنگهاي صليبي و عامل مهمي در انتقال فلسفه و علوم اسلامي به اروپا بود.
– زيگفريد هونكه – فرهنگ اسلام در اروپا . ج 2. ص 297
– ويل دورانت، پيشين، ص 1233
. Jacques le Ctoff . les intellectuels
.Robert Defort . Les Cracsades . Ed . Seuif. Paris . 1988. P
– Philippe welff . L’Eveif Intelle ctuef de L’Euroyre
. م. م شريف. تاريخ فلسفه در اسلام. ج 3. ص 516
(1079-1142) Peter Abefard راهب فرانسوي نخستين كسي كه مي خواست ميان علم و ايمان رابطه برقرار كند و از پناه بردن الهيات و فلسفه به كليسا و هر قدرت ديگري جلوگيري نمايد.
(1193-1280) Alpertle Garand وي ؟؟ سلك و پيرو ابوعلي سينا بود و شروحي بر فلسفه ارسطو نوشت.
(1225-1274) Thomas Aqwinas معرف ترين چهره مكتب اسكولاستيك (سازش ميان عقل و ايمان)
(1214-1294) Roger Bacan فيلسوف انگليسي ؟ كه لوكوموتيو ـ هواپيما ـ تانك و پل معلق را پيش بيني كرده بود.
– محمد علي فروعي، سير حكمت اروپا. ج اول. ص 87
– گستاولوبن. تمدن اسلام در عرب. ص 735
. Roger Bacon (1214-1294)
. Leonardde Pise (?)
. Arnoud (?)
. Villeneuve
. Reymand Iuff )1234-1315)
. Saint Thomas d’Hquinas (1225-1284)
. Albert the oreat
. Alphonse X fe sage. (1221-1284)
– گستاولوبن پيشين ص 735 (آلفونس دانشمند)
– گستاولوين، پيشين، ص 736
– گستاولوين – پيشين، ص 736
– م.م. شريف. تاريخ فلسفه در اسلام. ج سوم. ص 531
– سرتوماس و ديگران – ميراث اسلام … ترجمه مصطفي علم. تهران. نشر مهر – 1353 – ص 239
– نوراله كسايي، ص 276
– عبدالحسين زرين كوب، كارنامه اسلام. ص 45
– زيگفريد هونكه – فرهنگ اسلام در اروپا – ج دوم – ص 296
– محمد رشاد ـ جنگهاي صليبي – ج دوم. ص 12
– تضري لوكاس، تاريخ تمدن، ج اول، ص 539
– مرتضي مطهري، خدمات متقابل اسلام و ايران. قم. صدرا 1359- ص 624
. Anselm (1033-1109)
– آلبرت اوي. سير فلسفه در اروپا. ترجمه علي اصغر حلبي. تهران. انتشارات زوار. 1368. ص 129
. Peter Abefard (1079-1142)
– همان. ص . 134
– ابن النديم، الفهرست، پيشين، ص 443
– دين دورانت. تاريخ تمدن. ج 4. بخش اول. ص 320
– سيد حسين نصر، سه حكيم مسلمان. ص 60 – علم و تمدن در اسلام. ص 57
– بارون كارادووو، تاريخ فلسفه اسلامي. ج اول . ص 4
– هانري كربن، تاريخ فلسفه اسلامي، ج اول. ص 4
– در زمان لاتين AL Klndus گفته مي شود.
– ابن النديم – الفهرست . ص 465
– حناالغاخوري، تاريخ فلسفه در جهان اسلام . ج روم. ص 377
– حين نصر ـ همان ـ ص 13
– حناالفاخوري و خليل الجر. همان . ص 378
– هانري كربن. همان ـ ج اول ـ ص 213
– سيد حسين نصر، سه حكيم مسلمان. ص 109
– به زبان لاتين به AL Farabius شهرت دارد.
– ابن خليكان. وفيات الاعيان. به اهتمام دكتر احسان عباس. بيروت. بي تا. ج پنجم. ص 153
– ابومهر عبدالحق ابن سبعين (حدود 614- 668 هـ) در يكي از شهرهاي اسپانيا بنام مرسيله بدنيا آمد و در همان جا رشد كرد. بعد از مرگ ابن رشد (1126تا 1198 م) ابن سبعين سرآمد فلاسفه مغرب (آندلس) به حساب مي آمد بيشتر شهرت وي از كتابي است تحت عنوان (پاسخ به سئوالات سيسيلي) كه به سئوالات فردريك دوم پادشاه سيسيل پاسخ مي داد وي خودكشي كدر. ر.ك. سونتگري است. اسپانياي اسلامي . ص 169
. حنا الفاخوري . پيشين. ج دوم. ص 397
– سيد حسين نصر. پيشين. ص 31
– حنا الفاخوري … تاريخ فلسفه در جهان اسلامي، ج دوم، ص 401
– ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 4 بخش اول، ص 325
– شمس الدين محمد بن محمود ؟؟، بزهه الازواج و روضه الافراح (تاريخ الحكما) ترجمة مقصود علي تبريزي، بكوشش محمد تقي دانش پروژه و محمد سرور مولايي، عصر و فرهنگي – ص 369
– علي اصغر حلبي ، گزيدة و مسائل اخوان الصف، تهران : زوار – 1360 ص 11
– ابن العبري ، تاريخ مختصر الدول، ص 243
– ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 4 ، بخش اول، ص 326
– حسين نصر، علم و تمدن در اسلام ص 33
– ويل دورانت همان، ص 328
– همان، ص 329
– ابن خلدون، العبر، ج 3. ص 211 95
– آرام متز، تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري، ج 1 ، ص 202
– مقرس، نصخ الطيب، ج 2، ص 213 و 433
– بارون كارادو و متفكران اسلام ج 4، ص
– مقرس، نصخ الطيب، ج اول، ص 205
– مونتگري وات، اسپانيايي اسلامي، ص 72
– محمد اركون، دو واسطة تفكر قرون وسطايي، ابن رشد و ابن ميمون (يهودي) مجله پيام، ماهيانه يونسكو شمارة 196 سال هجدهم مرداد 1366 ص ص 14 و 15
– قريهاي يهودي نشين در 50 نيكومتري جنوب شرقي قرطبه
– مجلة پيام همان شماره ص 90
– آلفرد گيوم، مقالة ميراث اسلام، ص 232
– فيليپ حتي، تاريخ عرب ج دوم، ص ص 743 و 748
– همان، ص 744
– عبدالحسين زرين كوب، كارنامة اسلام ص 117
– فيليپ حتي، پيشين ص 733
– آرام ؟، تمدن اسلامي در قرن چهارم، ج اول، ص 232
– م. م شريف تاريخ فلسفه در اسلام، ج 3 ص 530
– آلفرد گيوم مقالة ميراث اسلام، ص 232
– Albertus Magnus (1193 – 1280)
– Themas Aquinas (1225-1274)
– محمد علي فروغي پيشين ج اول ص 15
– همان ص ص 95 و 98
– همان ص ص 95 و 98
– Cterarde de Cremona
– Minicus Ctandisalus
– Vincent de Budau
– Roger Bacon
– ابونصر فارابي احضاء العلوم مقدمة مترجم بر آن. ص ص 17 و 18
– charters (شهري در جنوب فرانسه)
– محمد رضا حكيمي، دانش مسلمين، ص 276
– ويل دورانت، ج چهارم بخش دوم ص 1295
– هانري كربن، تاريخ فلسفه در اسلام، ج اول ص 3
– حسين نصر سر حكيم مسلمان ص 57
– هانري كربن پيشين ص 13
– ويل دورانت پيشين ص 1290
– مونتگري، ؟، پيشين ص 165
– كرلو آلفونسو نالينو، تاريخ نجوم اسلامي، ترجمة احمد آرام، ص 189
– ت ج دي بور تاريخ فلسفه در اسلام ترجمه عباس شوقي، ص 78
– هانري كربن تاريخ فلسفه اسلامي ترجمه اسداله مبشري، ص 213
– سيد حسين نظر علم و تمدن در اسلام ترجمه احمد آرام ص 147
– عبدالحسين زرين كوب، كارنامة اسلام ص 65
– ابن نديم، الفهرست ص 466
– ابن العبري، تاريخ مختصر الدول، ص 216
– ابن ؟؟؟ في طبقات الاطباء ج 3، ص 149
0 ابوريحان بيروني، آثارالباقيه ترجمه اكبر داناسرشت، ص 20 مقدمه
– علي اصغر جلي، تاريخ تمدن اسلامي، ص 283 نورالدين آل علي اسلام در غرب ص 330 Syprestre II – Gerbert از 999 تا 1003 متصدي مقام پاپي بود، ولي اهميت او بيشتر مربوط به شهرت علمي اوست. ؟؟ فرهنگ اسلام در اروپا، ج اول ص ص 120 تا 130
– نورالدين آل علي. اسلام در غرب ص 330
– Syfrestre II – Gerbert در 999 تا 103 متصدي مقام پاپي بود، ولي اهميت او بيشتر مربوط به شدت علمي اوست.
– ريگزيه هونكه فرهنگ اسلام در اروپا، ج اول ص ص 120 تا 130
– Robert Chester
– جرج – سارتون شش بال علم (مردان علم در رنسانس) ترجمه احمد آرام. ص 44
– Cterard da Cremona.
– فيليپ حتي تاريخ عرب ج اول ص 484
– عبدالحسين، زرين كوب، كارنامه اسلام ص 66
– Leonard do Fibonacci
– كالين ا. زمان . تاريخ علم كمبريج . ص 444
– ادوارد براون، طب اسلامي، ترجمه مسعود رجب نيا، ص 104
– سيد حسين نصر، علم و تمدن در اسلام ص 194
– سيد حسين نصر، علم و تمدن در اسلام ص 198
– ابن نديم – الفهرست ص 527
– همان ص 535
– نظامي عروضي – چهارمقاله . به اهتمام محمد قزويني و به كوشش محمدمعين . تهران. زوار 1333 . ص 124
– مايرهوف . مقالةميراث اسلام – ص 116
– نظامي عروضي ، همان، ص 110
-جرجي زيدان.تاريخ تمدن اسلام. ص ص 3-602
– عبدالحسين زرين كوب . پيشين . ص 54
– احمد آرام . علم در اسلام. ص 190.
– Salerno
– Constantinus Africanus
– هنري لوكاس . تاريخ تمدن. ج اول . ص 535.
– زيگفريد هونكه. فرهنگ اسلام دراروپا . ج 2. ص 154.
– فيليپ حقي. تاريخ عرب. ج 2 – ص 741.
– هنري لوكاس. همان . ص 535.
– فيليپ حقي. تاريخ عرب. ج 2 – ص 741.
– ادوارد براون – تاريخ . ص 214
– زيگفريد هونكه – فرهنگ اسلام در اروپا. ج 2. ص 170.
– جان برنال – علم در تاريخ – ص 214.
– ابن نديم – الفهرست – ص 52
– ابن ابي الصيبعه. عيون الانباء في طبقات الاطباء . ج سوم . ص 147.
– زرين كوب . ص 52
– گوستاولوبن . ص 637
– ابن ابي الصيبعه . همان. ص 85
– القفطي . تاريخ الحكماء . ص 517.