فهرست مطالب :
مقدمه 4
قانون و عدالت در ایران باستان 5
اوستا و قانون 6
فصل اول: 8
بخش اول: 8
هخامنشی ها 8
آئین دادرسی هخامنشی: 8
مبانی سیاست هخامنشی 12
آئین دادرسی و روش محاکمه 15
قضاوت در دوره هخامنشی: 15
سازمان قضائی و آئین دادرسی هخامنشیان 16
وضعیت قضاوت در کشورهای فتح شده 16
حیطه اختیارات حاکمان منسوب از طرف هخامنشیها 16
نظام قضایی در استان ماد و پارس 17
عدالت و قانون در زمان هخامنشیان 17
تنظیم قانون در دولت هخامنشی 18
دادگاه های مختلف در این دوره 18
بخش دوم: قانون در عصر هخامنشی 19
قانون گذاری داریوش 19
خاستگاه و حدود اقتدار شاه 20
عدالت و دادرسی در عهد هخامنشیان 21
شورای مشورتی شاهی 22
آئین دادرسی در عهد هخامنشیان 22
ویژگیهای عمده شیوه برخورد شاهان هخامنشی با مسئله قضا 24
بخش دوم: 25
فصل اول: 25
سازمان قضائی و آئین دادرسی 25
بخش دوم 32
انواع جرائم و مجازاتها در زمان هخامنشیان 32
داریوش، قانونگذاری نو 39
فرمان ها و احکام قضائی داریوش در سنگ نبشته ها 39
گزدیده ای از سنگ نبشته نقش رستم 40
سنگ نبشته بزرگ پشت سرنقش ایستاده داریوش در نقش رستم 41
سفر داریوش به مصر 42
داریوش و دروغ 43
نخستین اعلامیه حقوق بشر 43
نقش کاهنان و غیر کاهنان 45
نقش و اختیارات شاه 45
سخنگویان قانون یا وکیلان 46
قاضیان در دستگاه هخامنشی 46
جرائم، خیانات، مجازات 47
تمییز گناهکار از بیگناه 48
سازمان قضایی ایران بزرگ 48
قانون و طبقات اجتماعی 50
زمینههای تنوع قوانین 50
حمایت از قوانین ملت ها 53
قوانین ملت ها 53
اتحاد دین و دولت 54
دایاکو رهبر عدالت 55
قانون بعد از هخامنشیان 57
نتیجه گیری 59
منابع: 61
مقدمه
بنا به اسناد موجود باستانی از قبیل کتاب مقدس اوستا و پهلوی از اولین قانونگذاران ایرانی پادشاهان سلسله هخامنشی مانند هوشنگ، طهمورث و جمشید و فریدون بوده اند، برابرنامه وندیداد زمان حکومت جمشید در ایران مصادف با زمان حیات حضرت نوح (ع) بوده است، معادل حکایت باران و طوفان نوح در زمان جمشید حکایت طوفان و یخ بوده است لذا می توان تاریخ دقیق قانونگذاری در ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد که ابتدای آن معین نیست اولین نشانه های حقوق در ایران به زمان ورود قوم آرین در این سرزمین و تشکیل نخستین گروه و اجتماع این قوم نام برد، زیرا که هیچ اجتماعی بدون قانون دوام و بقایی نخواهد داشت.
اولین کسی که در بین ایرانیان به تدوین و وضع قانون پرداخت شاهزاده ای به نام اوراخشیه بوده است ،ولی برادر گرشاسب پهلوان دوره اوستا است.
در ایران باستان حق و قانون منحصر به اراده پادشاه و قدرت ارتش بود و هیچ حقی در برابر این حق محترم شمرده نمی شد و هیچ سابقه و سنتی بدون آن که بر حکم شاه متکی باشد ارزش نداشت و تعلیم و نظر شاه در نزد ملت مانند وحی و الهام بود که از ناحیه اهورامزدا به وی فرستاده می شد و با این وضع قوانین مملکتی به عنوان مشیت الهی شناخته شد و تخلف از آن و گناه محسوب می شد، قوه قضائیه در اختیار شخص شاه بود. تاریخ و منابع مکتوب حاضر حکایت از آن دارد که حقوق در ایران باستان در سه عنوان زیر طبقه بندی می شد:
1-کتاب وندیدا: این کتاب یکی از بخشهای هفتگانه کتاب اوستا است. این لفظ به معنای قانون ضد دیوان است و مشتمل بر بیست و دو فصل است در فصل چهار از این کتاب درباره خُلف عهد، بیداد و جزایی اعمال انسانها است
2-ماتیکان هزار داتستان: ماتیکان به معنای شرح و بیان مختص یا مجمل و یا تلخیص بکار می رود واژه داتستان را به معنی قانون مدنی و یا مواد قانون ترجمه کرده اند و واژه هزار به مفهوم زیاد و بسیار است، این کتاب به معنای مجموعه ای از هزار نکته حقوقی است.
3-داتستان دینیک: این لفظ به معنای قوانین دینی است که مشتمل بر بسیاری از قوانین عهد قدیم است.